سرانجام 

آه این سینه ی سوخته

هیبت این عقل خیالی را

از خاطرم خواهد برد!

و ذره ذره های وجود ناچیزم

در سایه های آتشین عشقش

خواهد سوخت!

.

.

نظرات 3 + ارسال نظر
سرمایه دل پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 03:26 ب.ظ http://alinoruzy.blogfa.com

ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله آتش زمن مگیر
خواستم شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر

ازابراز لطفتان سپاسگزارم و برای پدر مرحومتان از خداون طلب آمرزش می کنم

آدم برفی شنبه 17 بهمن 1388 ساعت 08:07 ق.ظ http://mahfele-khial.blogsky.com

سلام
ممنون از حضور گرم و مهربونت در وبلاگم
با درد تو به روزم
روزگار خوش

[ بدون نام ] یکشنبه 18 بهمن 1388 ساعت 10:50 ب.ظ

سلام ...

وقتی می گن دل به دل داره اینجاست ها ! داشتم میومدم برات کامنت بزارم که ...

مرا مترسانید از خاموشی لحظه هایم ...
که مدت هاست ؛ تمام هستی ام سوخته است ... و اکنون تنها خاکستری مانده باقی !

حیرانی عقل ! ...
ساکت و آرام سوختن ...
آری این است خاصیت معصومانه ی عشق !

سلام مریم عزیز
درسته! دل به دل راه داره! (لبخند)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد