گرفتار




خدایا!
گرفتاریم! گرفتار دردی بی پایان! که تو می دانی
و تو می دانی که آن جا که همه ی دست ها و قلب ها به آسمان می رود، من سخت زمینی ام!
که نمی دانم چه بگویم!؟ که نمی دانم جز تو، چه بخواهم؟؟







نظرات 4 + ارسال نظر

خوش به حال باد

گونه هایت را لمس می کند

و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!

کاش مرا باد می آفریدند

تو را برگ درختی خلق می کردند؛

عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!

در هم می پیچند و عاشق تر می شوند...

9856وبتون حرف نداره انصافا خیلی عالیه

کلاس دوست داشتنی شنبه 28 تیر 1393 ساعت 10:02 ب.ظ

سلام
چه زیبا و تاثیر گذار ...
راستی من هنوز اون گلدان گل شما رو که لطف کرده بودید ، دارم !! یادتون هست ؟!!

سلام و عرض ادب
ممنون، زیبایی در نگاه شماست

گلدان گل؟!؟
نه متأسفانه به یاد ندارم!

چه زمانی؟ در خاطرم نیست

کلاس دوست داشتنی یکشنبه 29 تیر 1393 ساعت 05:51 ب.ظ

سلام
حالا حق دارم بگم باستانی ؟!!!
اون اوایل یه ایمیل از شما داشتم که همراه اون برام فرستادید .
عیبی نیست مهم این است که برای ما همیشه مهم می ماند ...
ممنونم !!

سلام
ممنونم

این روزها دوستی ها کمرنگ تر شده اند!
یا مردم برای هم وقت ندارند یا حوصله! بعضی هم که وقت و حوصله دارند، معرفت ندارند! بعضی هم تنها گلایه دارند، گلایه! اگر یک بار حالت را بپرسند صد بار آن را چون پتکی بر سرت می کوبند!

بوی کهنگی در دوستی خوب است!
مرا ببخشید اگر بیاد نداشتم، گاهی حتی خودم را فراموش می کنم!

در این شب های عزیز ما را هم در دعاهایتان از یاد نبرید
خصوصا اگر حرم تشریف بردید سلام به آقا برسانید!

یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد