امید آسمانی

 

 

گاه با صدای نفس های گرم خورشید بیدار میشوم وگاه با نوازش دستهای باد... و در اوج شگفتی احساس میکنم که هنوز زنده ام . روز دوباره آغاز شد و باز سکوت زیر قدم های استوارم شکست . آسمان امروزهم چشمان منتظرم را بوسید . تنها اوست که می داند ، هزاران بارنگاهم را با تماشای افق های دور شسته ام ، نگاهی که تنها با امید آسمانی خویش زنده است.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید چهارشنبه 1 خرداد 1387 ساعت 02:35 ب.ظ http://kashifornia.blogsky.com

خیلی جالبه

بعد از این بیشتر میام تو وبلاگت

یه سری به من بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد