اینجاست که من نشسته ام..

اینجاست که خلقتت را از ابتدا تا به انتها

به نظاره نشسته ام

اینجاست که من، میان هر آنچه دیده و ندیده ام

میان آنچه آمده و نیامده

به نظاره نشسته و به جستجو پرداخته ام


به لطافت دست های عشق قسم ات می دهم!

با من بمان

با من بمان

که تو را من محتاجم

که تو را من محتاجم

که تو را آمیخته در نفس هایم

هزار بار، هزاربار ...

بیشتر از جانم دوست می دارم




به شیرینی لبخندهایت قسم