همچون پرنده که با شکوه به پرواز در می آید، بال می گشاید و پرواز کنان می گذرد، می چرخد و آرام بر هوا می لغزد، آدمی را نیز هوای پرواز در سر است، تا دور شود، راهش را بیابد و در آرامش به جستجو پردازد. همچون پرنده که بر زمین می نشیند، بال جمع می کند، دانه بر می چیند، به تور صیاد و دام خطر می افتد، آدمی نیز باز می گردد، آماده تا خود را به زندگی و تقدیر خویش سپارد. شاملو
سلام
یادبند آخر شعر عقاب افتادم:
شه پر شاه هوا اوج گرفت...
سلام
جالب بود .آسمانی باشید و همیشه در پرواز
کبوتر بچهای با شوق پرواز بجرئت کرد روزی بال و پر باز...
پس کبوتر بچه ی روح ما کی قرار است پرواز کند؟!
اگر این حجابها بگذارند...
سلام آسمونی
خوبی؟
چی شده دیگه نمیای اونورا؟ سراغی از ما نمیگیری؟
به امید صبحی دیگر
شبتون بخیر!