خطاب به اوشس (سپیده دم)

  

- سپیده دم، دختر آسمان، برخاسته است؛ او می آید و جلال خویش را با روشنائی نمایان می سازد. 

- اشعه ی شگفت ابدی سپیده دم زیبا ظاهر می شود و به مراسم پوشش پاک الهی حیات می بخشد و در اطراف پراکنده می شود و فلک را پر می سازد. 

- آن دختر آسمان و نیکخواه موجودات زنده، افکار مردم را مشاهده می کند. 

- او غم های مهم را برطرف می سازد و چراگاههای گاوان را آشکار می کند. 

- همه آفریدگان مشتاق سپیده دم هستند. 

- اوشس، چون مادری مهربان می آید و با دقت به هر چیزی رسیدگی می کند. 

- زندگی را بیدار می سازد و همه ی آفریدگان پادار را بر می انگیزد و همه ی مرغان هوا را به پرواز در می آورد. 

- براستی او از طریق نظم می گذرد و از این کار وانمی ماند، چون نواحی آسمان را نیکو می شناسد. 

- صبحدم چون بانوئی مهربان برای شوهر خود متبسم و با لباسی نیکو از جمال خویش پرده بر می دارد. 

- هر روز که می گذرد صورت عادی خویش را نشان می دهد و با افشاندن نور از هر منزلگاهی دیدن می کند. 

- با سعادتمندی بر ما طالع شو ای اوشس، ای دختر آسمان، با عظمت و جلال طالع شو، ای بغ بانو، ای بانوی روشنائی، با ثروت طالع شو، ای بخشنده ی فراوانی. 

- ای اوشس، سرودهای ستایش ما را از راه لطف با رفاه و روشنایی درخشان جواب بده. 

- ای اوشس! تو مبارکی، پهناورتر بدرخش. 

پی نوشت: در پست بعدی در مورد این سروده ها (خطاب به اوشس)، توضیحی ارائه خواهم کرد.