نقل است که ...

روزی سلطان العارفین بایزید بسطامی فرمود که سخن چهار کس به من بغایت تأثیر کرد. اول آنکه طفلی در راهی می رفت و چراغی روشن کرده می برد. پرسیدم که ای طفل این روشنی از کجا آوردی؟ پف کرد و چراغ را کشت و گفت: ای شیخ تو بگو این روشنایی به کجا رفت تا من بگویم که از کجا آوردم. 

دیگر آنکه مخنثی در راهی نزدیک من می گذشت، دامن از او کشیدم گفت: ای شیخ از من چه دامن می کشی که نهایت کار ما و تو معلوم نیست که چه خواهد شد. 

دیگر آنکه جمیله ای پیش من آمد و از شوهر خود استغاثه بسیار نمود. من به او گفتم که روی خود را بپوش و بعد از آن احوال خود را عرض کن. جواب داد که ای شیخ من از محبت شوهر خود که مخلوق است آنچنان واله و شیفته شده ام که از پوشیدن روی خود خبر ندارم. تو که دم از محبت خالق می زنی چه شود اگر خود را نگاه داری و پوشیدگی و برهنگی مرا در نظر نیاری. 

دیگر مستی در راهی افتان و خیزان می رفت. چون به او رسیدم گفتم: ای عزیز ثابت قدم باش که نیفتی، جواب داد: ای شیخ تو ثابت قدم باش که در راه غفلت نیفتی، دانا و بینا اوست. 

  

نظرات 12 + ارسال نظر
سرمایه دل دوشنبه 3 فروردین 1388 ساعت 11:11 ق.ظ http://alinoruzy.blogfa.com

سال نوی شما هم مبارک برایتان ارزوی سالی سرشار از نشاط و موفقیت می نمایم.

فرصت دوشنبه 3 فروردین 1388 ساعت 11:12 ق.ظ http://manuscript.blogfa.com


برگ درختان زرد در نظر هوشیار
هر ورقش دفتریست معرفت کردگار
سلام
بهارتان پر گل روزگارتان پر امید
سال نو مبارک

اشراق دوشنبه 3 فروردین 1388 ساعت 11:32 ق.ظ http://www.eshrag.blogfa.com

یا چنان نمای که هستی
یا چنان باش که می نمایی









هو

راحله دوشنبه 3 فروردین 1388 ساعت 12:09 ب.ظ http://raheleh-p.blogfa.com

بایزید آمد شبی بیرون ز شهر / از خروش خلق خالی دید شهر
ماهتابی بود بس عالم‌فروز /شب شده از پرتو او مثل روز
شیخ چندانی که در صحرا بگشت/ کس نمی‌جنبید درصحرا و دشت
هاتفی گفتش که ای حیران راه /هر کسی را راه ندهد پادشاه
عزت این در چنین کرد اقتضا /کز در ما دور باشد هر گدا ...
(منطق الطیر)

سلام سحر جون لذت بردم از این پستت ، ممنون.
تعطیلات خوش بگذره.

سلام راحله جان
چقدر این شعری که نوشتی دوست دارم.. بارها و بارها اونو خوندم و ازش لذت بردم و هیچوقت ازش خسته نمی شم. خیلی عمیق و پر معناست. ممنون از لطفت
امیدوارم تعطیلات به تو هم خوش بگذره
ایام بسیار خوبی برات آرزو می کنم

میثم دوشنبه 3 فروردین 1388 ساعت 09:08 ب.ظ http://meysamgholami.blogfa.com

از این نوشته های قدیمی همیشه پشت پلکام داغ می شه
.
.
.

خدای اطلسی ها تو این سال نو همراهت

خوشا به حالتان ..!

امیدوارم شما هم در پناه حق شاد و سلامت باشید

نام نشان وجود نیست پنج‌شنبه 6 فروردین 1388 ساعت 08:03 ب.ظ

سلام دوست من
خوبین؟

سال نو با هزاران آرزوی زیبا و قشنگ دوست داشتنی به شما مبارک
سال شاد و پر از موفقیت را براتون آرزو دارم.

بر ما سالی گذشت، بر زمین گردشی و بر روزگار حکایتی! امید آنکه کهنه رفته باشد به نکویی و نو همی آید به شادمانی.
سال نو بر شما هم مبارک دوست عزیز

وحید شنبه 8 فروردین 1388 ساعت 03:09 ب.ظ http://naghmeyesokot.blogfa.com

دومی بیشتر به دل من نشست...
عمیقتر بود برام

عاقبت به خیری...

یاسر دوشنبه 10 فروردین 1388 ساعت 12:22 ب.ظ http://asemooni.blogsky.com

سلام آسمونی
سال نو مبارک
امیدوارم امسال همش شاد و خوشحال باشی

رضا چهارشنبه 12 فروردین 1388 ساعت 01:23 ق.ظ http://rezasoltany.blogfa.com

حداقل اینست که قضاوت نا بهنگام نکنیم

رویداد یکشنبه 16 فروردین 1388 ساعت 03:00 ب.ظ http://rooiidad.blogfa.com

[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]

--------- درود ای ایرانی --------------

.... تیر آرش در کمانم،
نام ایران بر زبانم،
سرکشم چون کوه آتش،
آتشم، آتشفشانم
چون سیاوش پاک پاکم،
همچو رستم پهلوانم،
کاوه ام تارپود کاویانم،
من ز ماد و از هخایم،
از ارشک، ساسانیانم،
مازیارم، بابکم من رهبر آزادگانم،
جشن یلدا، جشن نوروز هم مهرگانم،

ایرانی به خود آ -- گر به خود آیی -- به خدایی رسی

خداوند نگهدار ایران باد ... [گل] [بدرود]

آدم دوشنبه 17 فروردین 1388 ساعت 12:00 ق.ظ http://b4adam.blogfa.com/

این همه حکمت تو این چند خط شبیه معجزه است

نام نشان وجود نیست سه‌شنبه 18 فروردین 1388 ساعت 05:44 ب.ظ


و اما میرویم به سراغ سوالی که دنبال جوابی برایش بودیم
من نشد خیلی زیاد کنار کسی که قرار بود جواب این سوال و باقی سوالاتم رو بگیرم باشم بنابراین خیلی مختصر و مفید برایم توضیح دادند :
آری ما قبل از آنکه بند بند سلولها و رشته رشته ی قلب و وجودمان شکل بگیرد بوده ایم و میزیسته ایم در عالمی به نام زرع (ذرع ) که این عالم جدا از این عالم نیست یک عالمی شبیه همین عالمی است که اکنون ما در آن زندگی میکنیم و یک عالمی شبیه عالم ارواح که همانطورکه میدانیم آنها هم هستند البته نه آنطور همانگونه که گفتم عالمی شبیه به عالم آنها .
تا کنون شده است اتفاقی برای شما رخ دهد و احساس کنید این اتفاق قبلاً برای شما رخ داده است این مربوط به همین عالم میشود .
یا حق

بله .. این اتفاق افتاده که گاهی حس کردم قبلا در جایی بوده ام! یا کسی را می شناسم و یا احساس کردم اتفاقی که برایم افتاده را قبلا تجربه کرده ام! ... پناه می برم بر خدا ..!!
خدائی که اینگونه خلقتش بی نقص، شگفت انگیز و زیباست!
از شما بینهایت متشکرم
اینکه پیگیر شدید برای یافتن پاسخی مناسب، قابل تحسین است.
امیدوارم باز هم من را از راهنمایی ها و سخنان لطیف و با ارزشتان بهره مند سازید.
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد