بعضی در این انتخابات مردود شدند!!!!

 

... فرمودند:  

بعضی در این آزمون (انتخابات) مردود شدند!!!! 

    

و  

 

مردم .. ملت.. مردم .. دولت دهم .. دشمن .. آحاد ملت .. مردم .. مردم .. مردم .. آحاد مردم .. دشمن.. دشمن .. عدالت .. دشمن .. دشمن!!! مردم!  مردم .. عدالت .. آحاد مردم .. دشمن .. بدخواهان .. رئیس جمهور منتخب! ملت .. دشمن ......  

 

پی نوشت: ... !!!  

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
جو دوشنبه 12 مرداد 1388 ساعت 10:11 ب.ظ

سحر عزیز، ضمن سلام باید بگم از خوندن این پست به هر صورتی که تلاش کردم نتونستم مطمئن بشم که به مفهوم واقعیش پی بردم! شاید البته نظرت این باشه که این همه اسامی هم مردود شدن!! شاید، اما من مطمئن نیستم ولی اگه اینطوره؟! من زیاد موافق نیستم هر چند که شاید اگه کمی توضیح بنویسی موضوع به شکل دیگه ای روشن بشه.

بهر حال امیدوارم خوب و خوش باشی و در هر صورتی اینو قبول کنی که سر سپردن بالاترین مقام اجرایی کشور به گروه های سیاسی چیزی جز تکرار ملوک التوافی قاجار گونه نخواهد بود. به همین دلیل ایستاده گی اقای احمدی نژاد رو تحصین میکنم و مطمئن هستم که ایشان پشتوانه ی کافی برای پیشبرد اهداف ملی و دلیرانه ی خود را دارند.

سلام ..

در آینده ای نزدیک پستی مفصل و شفاف! در خصوص حوادث اخیر، خواهم نوشت!
این اسامی بارها و بارها در سخنرانی مقام رهبری (امروز) تکرار شد!! (مثل همیشه)
هنوز راز این تکرارهای کسالت آور و افراطی را درک نکرده ام!

من هم برای شما آرزوی سلامتی و شادی دارم.
متوجه این جمله: « در هر صورتی اینو قبول کنی که سر سپردن بالاترین مقام اجرایی کشور به گروه های سیاسی چیزی جز تکرار ملوک التوافی قاجار گونه نخواهد بود» نشدم!

در مورد جناب آقای رئیس جمهور با شما موافق نیستم! اما برای نظر شما احترام قائلم. تنها چند سوال از شما دارم !
- نشانه های انسان باشهامت و دلیر چیست؟!
- مهمترین اهداف ملی احمدی نژاد چیست؟!
- پشتوانه های کافی و لازم برای دولت احمدی نژاد کدام است؟!

مریم دوشنبه 12 مرداد 1388 ساعت 11:11 ب.ظ http://najvayeney.blogfa.com

به پاسخ سلامت؛ سلام و سلامتی
این ترکیب واژه ی احاد مردم مثل پتک توی سرم میکوبه..و عدالت مثل آوار .. از دشمن هم که نگو.. هنوز متوجه نشدم این دشمن کیه و چی از جون ما میخواد
از منتخب و خدمتگذار و استکبار ستیز و .........هم...
یاد این می افتم: آفتابه لگن هفت دست ولی شام و نهار هیچ چی

سلام دوست عزیز
....

مریم سه‌شنبه 13 مرداد 1388 ساعت 12:52 ق.ظ

سلام سحر جان
دلم نیومد این و ننویسم ! اعصــــــــــــــابم خُرده یعنی امروز غروب داغون تر شد ... چطور .. بخون چی مینویسم !

دم غروب برای اینکه احتیاج به هوایی تازه داشتم !! با دوستم رفتیم مثلاً پارک که کمی از دنیامون ! لذت ببریم !!
اما جز اعصاب خرد کنی و ناراحتی چیزی عایدمون نشد ! چرا؟؟!! چون ...باز هم برخورد خشن و وحشیانه ی مشت و لگد و.. باز هم نوازش نامردانه ی باتوم برقی .. باز هم ... باز هم ... چی بگم سحر .. راستش از خود میدان ونک تهران تا میدان ولیعصر و شاید هم پایینتر و شاید هم بالاتر ... اوضاع همین بود .. گرما از یک طرف ... ترافیک از طرف دیگه ... و این صحنه های ناهنجار از یک طرف دیگه !! ماتمون برده بود ... اشک هام آماده ی سرازیر شدن بودند ...
که یکدفعه صدای یکی از همین اشخاص به اصطلاح اصلاح گر در گوشم پیچید ! خانم اینجا نایست ! حرکت کن ... دوستم بنده ی خدا خشکش زد از ترس دستاش یخ کرده بود .. اما من دلم میخواست سرش داد میزدم .. دلم میخواست هر چی تو دلم سنگینی میکنه سرش فریاد بزنم ! دوستم دستم و کشید و حرکت کردم با بغضی سنگین رسیدم خونه ! وقتی مادرم علت پریشانی ام رو پرسید ، تنها چیزی که جوابش بود ... اشک هایی بود که روی گونه هایم درد را فریاد میزدند... حتی یک لحظه هم قیافه ی اون جوانی که زیر بار اون همه خشونت تنها راهی برای فرار میخواست ... از ذهنم پاک نمیشه !!!

این همه غم را ما به کجا باید فریاد بزنیم ! از که باید کمک بخواهیم ! ....
خدا و تنها خدا خودش باید یک راهی برای ما باز کنه همین ... !!!

سلام مریم عزیز
حق داشتی! دل هر انسانی به درد میاد از دیدن چنین صحنه هایی! واضح است که وحشی گری ها و سرکوب های بی رحمانه ی آنها! به خاطر نفهمیدن زبان انسانی است! قدرت و جهل! کور و گمراهشان کرده دوست من! بخاطر اشکهایی که در حضور مادرت ریختی بسیار ناراحت شدم!

جو سه‌شنبه 13 مرداد 1388 ساعت 03:39 ق.ظ

سحر عزیز امیدوارم به منظورم از اون جمله با خوندن این کامنت که در جای دیگری نوشته بودم پی ببری. دوست ندارم در این خصوص صحبتمون به درازا بکشه چون من دیدگاهم با شما متفاوت هست و نمیخوام میونمون به هم بخوره.

همانطوری که قطعاً از فرمول سیاست اگاه هستید بدون شک اینرا میدانید که اعمال و تصمیمات یک سیاستمدار در راستای حصول به اهدافش نباید زیاد قابل به پیشبینی و معمولی باشد. گاهی قبل از اینکه بودجه ای معقول برای امری تخصیص دهند مجبورند ابتدا اعلام کنند که برای این امر بودجه ای ندارند تا به قول معروف جنگ اول به از صلح اخر انجام شده باشد و انتظارها با مقدورات میزان شوند.

با توجه به جو سازیها و مشکلاتی که بازنده گان در بعد از انتخابات ریاست جمهوری بوجود اوردند کار رئیس جمهور از انچه که بود سنگینتر شد، چون جناح مخالف به یار گیری از بین نزدیکان رئیس جمهور پرداختند که جناب اغازاده یکی از نمونه هایش بود. از سوی دیگر تشکیل کابینه و گرفتن رای اعتماد از مجلس برای به خدمت گرفتن تخصص های لازم با طبیعتی که با خوی و روند رئیس جمهور سازگاری داشته باشند در راه بود (و هنوز هم هست).

اگر قرار باشد این گزینشها با دخیل شدن صدها نفر از مجلسیان و دیگر خاصان و به اسطلاح نخبگان سر و کار جدی پیدا کند (که بدون شک از میان این همه ادم بالاخره چند نفری بنا به هر دلیل یا بی دلیل برای همه ی معرفی شدگان سوسه ای خواهند امد) و جناح های مختلف مجلس سعی در تحمیل گزینه های خود بکنند که بدون شک خواهند کرد، رئیس جمهور در اخر کار میماند با یک عده که خود به بخش خاصی تعلق دارند و از روئسای خود خط میگیرند و کار دولت میشود جلب رضایت اقابالاسرها برای هر تصمیم و هر کار کوچکی.

در اینجا نمیگوییم که مجلس ربطی ندارد و نمیگوییم تفحص و تحقیق در افراد نشود ولی حتماً باید از رئیس جمهور مستقیماٌ در این خصوص حمایت کنیم تا با باند بازیها و توصیه بازیهای اقابالاسرها که تعدادشان بیش از نیاز و ظرفیت نظام است کارش مختل نشود. امروز نظام مملکت مانند ارتش تزاری روسیه که تعداد افسران و امرایش بیشتر از سربازانش شده بود دچار مشکل سرسنگینی شده که بدنه ی ایثار گر و پر تلاش قوه ی مجرییه را از پای در میاورد. لازم و ضروریست که این حضرات که سایه ی مرحمتشان سالیان سال بر سر ملت و نظام بوده در امور کمتر دخالت کنند و دست رئیس جمهورمان را بیش از این در حنای خود گرفتار نسازند.

احمدی نژاد از دیدگاه مردم ایران شایسته ی اعتماد و احترام بیشتریست و دستاندرکاران قدیمیتر باید یاور او باشند، اما در زمانی که از انها مشورتی خواسته شود نه اینکه هر کسی که کاره ای بوده هنوز هم با علم کردن منصب و مسنکی برای خود سری بالا دارد و مملکت را به درد سر ملوک التوایفی انداخته اند.

متشکرم دوست گرامی! بهره ی زیادی از پاسخ نا کامل شما نبردم!
جواب بعضی از سوالاتم را فراموش کردید!

همانطور که اشاره داشتید ما در این خصوص دیدگاه مشترکی نداریم! و اگر خویشتن داری نکنیم بحث به درازا خواهد کشید. هر چند از نظر من مانع و مشکلی نیست و بحث هر چقدر طولانی باشد( محترمانه و بدون تعصب) خسته نخواهم شد.

بر خلاف تصور شما من از سیاست چیز زیادی نمی دانم و فرمول ها و بازی های سیاسی نیز خوشایندم نیست! سیاست فاقد صداقت است و من از بی صداقتی بیزارم! در این سالها .. تنها دلخوش به این بودم که در کشورم، اسلام ناب محمدی! مانع فریبکاری ها می شود! از این رو سیاست کشور و حکامش را، پاک تر و سالم تر از سایر ممالک دنیا می دانستم! (و چه خیال خامی بود)

ما عدل علی خوانده ایم!! عزای حسین گرفته ایم!! از ظلم و ظالم بیزاریم! نذری داده ایم! جشن نیمه شعبان گرفته ایم!! حجاب داریم! صلوات می فرستیم!! و و و ... سعدی داریم! حافظ! مولانا!
مردم ما در طول تاریخ کهنشان ، همیشه از عشق گفته اند! از دوستی! از همسایه داری! از بی آزاری! (میازار موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است)

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

برای تمام ظالمان دنیا، خط و نشان کشیده ایم!! گفته ایم چنین و چنان می کنیم! گفته ایم شما حقوق بشر را رعایت نمی کنید! گفته ایم: غرب وحشی!!! اما حالا ...
در همان خیابان هایی که روزی هیئت های عزاداری حسین (ع) حرکت کرده اند! جوان های پاک کشورم به خاک و خون کشیده می شوند! به کدامین جرم؟؟!! فقط به جرم اعتراض؟!

چه کسی به سوالات مادر داغدیده ی سهراب اعرابی، در جلسه ی شورای شهر تهران پاسخ داد؟! هیچکس!!! کسی حرفی برای گفتن دارد؟!! اگر ندیده اید ببینید! شاید شما پاسخی داشته باشید!
برای خیلی ها خیلی زود است بازنده و برنده را تشخیص دهند! برنده آنی نیست که قدرت در دست گرفته دوست من!

آیا کسی که رحم به جان و ابروی مردم نمی کند! شایسته ی احترام است؟!
سیاست و قصه های رنگارنش، پیشکش سیاسیونش!
من از دین می پرسم! دینی که همه مدعی داشتنش هستیم! کجای دین اسلام!؟ کجای احکام شیعه؟! چنین رفتاری که اقایان در روزهای اخیر داشتند را توجیه می کند و می پذیرد؟!

سینا سه‌شنبه 13 مرداد 1388 ساعت 04:50 ق.ظ

من ندانم با که گویم شرح درد!!

همه همدیگر را درک میکنیم اما چه باید کرد !؟
ملک با کفر می ماند ولی باظلم نه !

اندکی صبر ...

وحید سه‌شنبه 13 مرداد 1388 ساعت 11:10 ق.ظ http://naghmeyesokot.blogfa.com

سلام
به نظرم بعد از سخنرانی آقای احمدی نژاد در روزی که به عناون گفتگو با مردم آمده بودند تلویزیون (همون روزی که مگسی شاپرکی طرفشون رفت و ایشون با دست پروندنش) میخواستم یه پست بنویسم به همین سبک تریبا.... حتی نوشتم ولی حوصله ی ادیتش رو نداشتم نذاشتم:

ملت ملت ملت مردم مردم ملت مردم دولت مردم ملت ..... خیلی شیه این بود که نوشتین... و این نشون میده این یه اتفاق نیست که تو ذهن ما شکل میگیره..یه واقعیتی است که داره اتفاق می افته ...یعنی این اصرارهای بیش از اندازه بر روی این کلمات وقتی با آنچه در بیرون رخ میدهد متفاوت است بد جور در ذوق آدم میخورد

سلام
درسته! این اصرارهای بیش از اندازه و افراطی خسته کننده است! و بی شک برای رسیدن به مقصود و هدفی خاص صورت می گیره! یادمه تو یکی از سفرهای احمدی نژاد به مشهد ( نزدیک به انتخابات) نام محمود احمدی نژاد چقدر تکرار شد! بیش از صد بار! مداوم! مردی که در بلندگو صحبت می کرد ( برای خوش آمدگویی و اجرای مراسم) نام احمدی نژاد رو تکرار می کرد! شبیه شده بود به هیپنوتیزم و یا شستشوی مغزی!!

جو سه‌شنبه 13 مرداد 1388 ساعت 07:30 ب.ظ

سحر عزیز، بدون شک من هم مانند هر کس دیگری میتوانم انسان دلیر را به گونه ای تعریف کنم و از اهداف ملی احمدی نژاد چند نمونه را بیابم و عنوان کنم، اما گمان نمیکنم با انجام این کار چیزی در خور توجه اثبات شود جز اینکه اوقاتی را صرف خواندن نوع تابیر یکدگر کنیم. پشتوانه های کافی را هم برای ایشان نخست تقوا، خداشناسی و خدا ترسی ایشان میدانم و در درجه ی بعدی ارای مردم و در اخر کاردانی، سخت کوشی و صداقت ایشان.

در مورد پاسخگویی به داغدیده گان هم چه حرفی میتوانم داشته باشم؟ خدا میداند که از درد و رنجی که میکشند من هم مثل شما اگاهم و از ته دل خشمگین و متاثر هستم. امیدوارم به تمام امور رسیدگی شود و مسببین این خشونتها مورد محاکمه و بازخواست قرار بگیرند. من جرم فتنه گران را بیشتر از ماموران میدانم و لازم به ذکر است که فتنه گری از هر سویی نکوهیده و ناپسند است.

متشکرم ...

راحله شنبه 17 مرداد 1388 ساعت 10:37 ق.ظ http://www.raheleh-p.blogfa.com

یه موقعی یه جایی میخوندم که وقتی مصداق یه چیزی در جامعه کم میشه از اون کلمه زیادتر استفاده میشه مثل عشق که شاید زیاد این روزها به زبانهای مختلف آدما در موردش میگن یا مطلب مینویسن چون یه جور حس میکنن اونطور که میخوان ندارنش
حالا حکایت ایشان شده
چرا اینقدر خارج از حد از کلمات مردم ملت و دشمن استفاده میکنن؟!!!
این واقعا یه مساله و عکس العمل روانیه که اتوماتیک برای هر کسی تو این شرایط رخ میده!

بله درسته! من هم خوندم مطلبی که بهش اشاره داشتی ..
و حقیقتا همینطوره که میگی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد