در حضور تو ...

آن روزها ...

ساده بود! خم ابرویت را تصویر کردن و در پیچ و خم زلفت گم شدن! 

ساده بود! عقل را، در صندوقچه ی اسرار عشق! به اسارت بردن!  

ساده بود! هر شب، نور ماه را در آغوش کشیدن! 

ساده بود! دل بردن و دل باختن!! 

ساده بود! روزهای شیدایی را، بی شادی، شماره کردن! 

ساده بود! سپیدی لوح وجود را، سیاه کردن!!  

ساده بود! زیر بار گناه، توبه کردن و توبه شکستن!  

ساده بود! آنزمان‌ که بی قرار لبخندش بودم! تبسم هایت را از یاد بردن!! 

  

این روزها ...  

سخت است! روز مرگ سکوت، از قرار گفتن!

سخت است! حریر نجابت را آلودن! 

سخت است! دست در دست باد! ساکن بودن! 

سخت است! شرمگین و خسته، در حضور تو! بغض را شکستن!

سخت است! در راه بی پایان جنون، ایستادن و منتظر شدن!

سخت است! در اندیشه ی وصال! گونه های سرخ فراق را، بوسیدن! 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 18 مرداد 1388 ساعت 11:25 ق.ظ

ساده بودن با ...
ساده زیستن با ...
ساده دیدن با ...

سخت ماندن با ...
سخت دیدن ...
و در انتظاری سخت ، تلخ منتظر ماندن ...

دوست داشتن معشوق را از اسارت میرهاند و عشق را از قفس دل به پرواز در می آورد ...
وعشق ، و جایگاه معشوق ! کجای دنیا میشود مثل این جایگاه را یافت ؟ کجای دنیا با کدام زیباییش میتوان آن احساسی را که عشق به آدمی تقدیم میکند را یافت ؟ ...

مطلبت زیبا بود
اما اجازه ! یک چیز بگم ؟ ... می گم !

اما من هیچ کجا و با دیدم هیچ عاشق و معشوقی ندیدم که سپیدی لوح وجودش سیاه شود ! آنچه من در عشق دیدم تنها نور بود و نور و تنها زیبایی بود و زیبایی ...

سار و سرو یکشنبه 18 مرداد 1388 ساعت 11:47 ق.ظ

آری آن روزها ... ساده بود

به سادگی کودکی

فرفره های کاغذی

خاله بازی؛ آش‌پزی

هفت‌سنگ و وسطی

آن روزها، مگسی

به اندازه‌ی شاتلی

فضایی

رنگِ حیرت می‌زد به آن همه‌ سادگی
.
.
.
.
این روزها سخت است

آری سخت

سخت‌تر از سنگ هفت‌سنگ

بدبختی مثل فرفره در ذهن تند و تند می‌چرخد

لب‌خند با شاتلی بزرگ

به سیاره‌ای دور

سفر کرده‌ست

مگس‌ها هم زیر ذره‌بین علم

از نردبان حیرت پائین آمده‌اند

خاله‌بازی و آش‌پزی هم

اسیر ند در قفس آلبوم عکس

و چه دنیایی شده است؛

همه‌چیز برعکس


مریم یکشنبه 18 مرداد 1388 ساعت 01:24 ب.ظ http://najvayeney.blogfa.com

سلام سحر جان
کامنتدونیتون با من مشکل داشت
انگار رفع شد
منظور خاصی نداشتم
می آیم و میخوانمت

محسن یکشنبه 18 مرداد 1388 ساعت 01:34 ب.ظ http://graphicpars.blogfa.com/

سلام
چه تفاوتهایی و چه تضادهایی!!!!!!!
جالب بود

علی راد دوشنبه 19 مرداد 1388 ساعت 03:16 ق.ظ http://novin21.blogsky.com

سلام
از شما دوست عزیز دعوت می شود به سوال زیر پاسخ دهید.
اگر هر شبانه روز بجای 24 ساعت 26 ساعت بود از آن 2 ساعت اضافه چگونه استفاده می کردید؟!
خیلی بایدجالب باشه که از تراوشات ذهنی همدیگه مطلع شویم. پس منتظر شما می مانم در وبلاگ مدیریت زمان.
یا علی

هنر سرزمین نور چهارشنبه 21 مرداد 1388 ساعت 09:55 ق.ظ http://yademan.com

با سلام
در خواست شما در حال برررسی است و نتیجه به حضورتان تقدیم خواهد شد.
با تشکر از تماس شما
مدیریت سایت

سلام ...
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد