پیدایش زمین از نگاه امام علی(ع) - ۲

نظریاتی در مورد چگونگی پیدایش زمین: 

از زمان های گذشته، عقاید و نظریاتی در این زمینه ابراز شده که برخی از آنها خیلی جالب بود و به طور رضایت بخشی در زمان خود به سؤال ها پاسخ می داده اند. ولی تا قرن هجدهم بعد از میلاد هیچگونه نظر با ارزش و قابل قبول علمی که مورد توجه دانشمندان و علوم جدید و امروزی باشد ابراز نشده بود. 

۱- نظریه ی گازی با تراکم زیاد: در سال ۱۷۵۵، امانوئل کانت فرض کرد که منظومه ی شمسی، یعنی خورشید، سیارات و اقمار و شهاب ها و دیگر مظاهر این منظومه از توده ی عظیمی از گاز متراکم و ابر مانند حاصل شده اند. 

۲- نظریه ی برخورد یا تصادم: تقریبا در همین زمان توسط یکی از دانشمندان فرانسوی ( کنت دو بوفون) در پاسخ به این سوال که چگونه زمین به وجود آمده است عنوان شد که در زمان های خیلی دور، خورشید با یکی از شهاب های آسمانی تصادم نموده است، در نتیجه این تصادم، این مواد پخش و سپس سرد و منجمد شده و سیارات و منظومه ی شمسی را به وجود آورده اند. 

۳- نظریه ی پلانتسیمال یا تجمع قطعه های کوچک: در سال ۱۹۰۰ میلادی، فورست ری مولتون( منجم) و چامبرلن(زمین شناس)، نظر جدیدی ابراز داشتند که به نام فرضیه ی تشکیل کرات آسمانی از اجتماع  قطعات کوچک جدا شده از هسته ی اصلی موسوم است. این فرضیه بر اساس حرکت چرخشی اجسام جامد کوچک به دور گاز یا هسته ی مرکزی قرار دارد. 

مختصری که گذشت، نماینده ی نظریات متعددی است که برای چگونگی تشکیل زمین ابراز شده است. هیچ یک از این نظریه ها در زمان حاضر نمی توانند کاملا رضایت همه را جلب نمایند و هیچیک نیز مورد قبول تمام مراجع دنیائی نیستند. دلیل عدم گسترش فرضیه های فوق را هم باید در این دانست که هیچکدام دلیل بارز و عینی عرضه نمی کنند، بلکه بیشتر بر اساس تصورات و گمان هوشیارانه ای قرار گرفته اند( معتمد؛ ۱۳۸۲: ۸- ۴). 

پس از بررسی مختصر و اجمالی نظریات دانشمندان در مورد پیدایش زمین ( از گذشته تا کنون)، در این قسمت از بحث، حکایت کوتاهی را از کتاب داستانهائی از زندگی حضرت علی (ع) نقل کرده و پس از آن به سخنان ارزشمند امام در مورد پیدایش زمین خواهیم پرداخت: 

زمین اخبار خود را به امام می گوید: 

اسماء بنت عمیس گوید: از حضرت فاطمه ی زهرا (س) شنیدم که فرمود: شبی که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در فراش من درآمد، شنیدم که زمین به آن حضرت سخن می گفت، و از آن حالت خوفناک گردیدم؛ چون صبح شد حضرت رسول(ص) به نزد من آمد و مرا ترسناک یافت و من قصه ی شب گذشته را برایش نقل کردم؛ پیامبر(ص) به سجده در آمد و شکر حق تعالی به تقدیم رسانید. از سجده سر برداشت و فرمود: ای فاطمه! بشارت باد تو را به فرزندان طیب و نیکو، به درستیکه که حق تعالی شوهر تو را بر سایر خلق خود فضیلت داده است و امر کرده است زمین را که خبر دهد او را به آنچه بر روی آن از مشرق و مغرب واقع می شود. 

ادامه دارد ...